مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
کـشـتـی بــاورمـان نـوح نـدارد بـیتـو زنـدگی نـیــز دگـر روح نـدارد بـیتـو لحـظهها در غـم هجـر تو کفن پوشیدند هـمـۀ خـاطـرهها زهـر بـلا نـوشـیـدنـد یک طرف جـنّـتـی از آیـۀ قـرآنـی بود یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید آری این آیت حق مثل علی مظلوم است او جگر گوشۀ زهراست، ولی مظلوم است آن که با شور دعا بر عـرفات آتش زد عـطشـش بر جگر نهرِ فـرات آتش زد بین تقدیر و عطش هَروله میکرد حسین رفتنش خون به دل قافله میکرد حسین روز و شب بیتو ببین شام غریبان شده است و سری بر سر نی قاری قرآن شده است نخلها هم پس از این واقعه شاعر شدهاند ذاکـر حُـرّ و حبیب بن مـظاهـر شدهاند داغ هـفـتاد و دو آلالۀ بیسـر با توست سیـصد و سیـزده آئـیـنۀ باور با توست جـادهها چـشم به راهانـد، بـیا، زود بیا! جان به لب آمده، ای مهدی موعود، بیا! |